مگذار مرا در این هیاهو، آقا
تنها و غریب و سربه زانو، آقا
ای کاش ضمانت دلــم را بکنی
تکـرار قشـنگ بچـه آهـو، آقا...
یا ضامـــــــــــن آهو...
مگذار مرا در این هیاهو، آقا
تنها و غریب و سربه زانو، آقا
ای کاش ضمانت دلــم را بکنی
تکـرار قشـنگ بچـه آهـو، آقا...
یا ضامـــــــــــن آهو...
تو کیستی شریک غم اهل عالمی
در خاک طوس کعبه اولاد آدمی
آن رازها که از همه پوشیده داشتم
تنها به تو گفتم...
تو محرمی....
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)
دوباره کودک شده دلـــــم ...
همچون کودکی که
دلش بند و کارش گیـرهمان یک عروسک در ویترین است ؛
پا می کوبد دلـــم ، تـــو را می خـــواهـد...!!
مــــن دلــــم حــــرم می خــــواهــــد...
من یقین دارم
آخر ِ آرزوی دل همه کبوترهای دنیا
آسمان توست!
السلام علیک یا علی بی موسی الرضا(ع)
نشسته ام چو غبـاری به شـوق اذن دخـول
بیا بگو نتکـانند پادری ها را....
دلم تنگ امام رضاست...
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
نقاره ها ز اوج مناره وزیده اند
مردم صدای آمدنت را شنیده اند
زیباتر از همیشه شده آستان تو
آقا! چقدر ریسه برایت کشیده اند...
ولادت با سعادت هشتمین دردانه زهرا(س)
بر تمامی عاشقانش مبارک...
دلم شکسته، دلم را نمی خری آقا؟
مرا به صحن بهشتت نمی بری آقا؟
اگر چه غرق گناهم ولی خبر دارم؛
تو آبروی کسی را نمی بری آقا ...
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
بیا ای زهر کین کم کم، مداوای جراحت کن
مرا از خون دل خوردن، بیا ای مرگ و راحت کن
هزاران حجله از آهِ، غریبی چیدهام اینجا
چو نیلوفر ز بیتابی، به خود پیچیدهام اینجا
رضا جانم رضا جانم
صبوری کردم از اوّل، اگر خون دلی خوردم
که میراث شهادت را، به اِرث از مادرم بردم
جواد! ای دیدن رویت، امید و آرزوی من
بیا ای یوسف زهرا، تبسّم کن به روی من
رضا جانم رضا جانم
در این غربت که هر ساعت، شود افزون ملال من
گلِ اشکِ جواد آمد، به گلبرگِ جمال من
گل اشک جوادش را، بگیر ای دل به دست امروز
شود کارش دُرست آخر، دل هر کس شکست امروز
رضا جانم رضا جانم
الا ای حجت هشتم، که از جام تو مستم من
ضریح با صفایت را، دخیل گریه بستم من
به عشقت میروم عمری، از این صحرا به آن صحرا
مرا آهو حسابم کن، به جان مادرت زهرا
رضا جانم رضا جانم...
==============
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
السلام علیک یا شمس الشموس
السلام علیک یا غریب الغربا
السلام علیک یا امام الرئوف
مثل کبوتران شما، گرچه می پرم
آنها کبوترند و من از جنس دیگرم
دیوارها فضای دلم را گرفته اند
دیگر هوای پر زدن، افتاده از سرم
گاهی برای بال زدن، آسمان کم است
یا صحن قدس باید و یا گنبد حرم
آقای من! ببخش اگر بال من شکست
بر من مگیر خرده اگر کم میاورم
این روزها ببخش اگر دیر می رسم
گاهی اسیر خانه و فرزند و همسرم
مثل کبوتران شما نه! هنوز نه
مانده است تا قبول کنی یک کبوترم
خادما گریه کنون صحنتو جارو میزنن..
همه نقاره ی یاضامن آهو میزنن..
یکی بین ازدحام، میگه کربلا میخوام
یکی میبنده دخیل..
بچم مریضه بخدا.. برام عزیزه بخدا..
آقا جون .. آقا جون ...
عده ای با کرمت مجنون و باصفا شدن..
خیلیا از حرمت راهی کربلا شدن..
دل که مبتلا میشه.. جنسش از طلا میشه.. مرغ کربلا میشه
میگه برم امام رضا..
تا بگیرم یه کربلا..
آقا جون .. آقا جون
تعداد صفحات : 4